کدام عامل در تربیت کودک موثرتر است ؟
کدام عامل در تربیت کودک موثرتر است : دانش ، ثروت یا محبت ؟
تربیت کودک و نحوه انجام آن همواره موضوع مهمی برای بسیاری از والدین آگاه و مسئولیت پذیر است .
با اینکه سبک زندگی والدین در این دهه نسبت به دوره های قبل دستخوش تغییرات زیادی شده ، اما هنوز هم فرزند پروری شایسته کودکان از بزرگ ترین دل مشغولی های والدین است. نگرش والدین قبل از هر چیز روی سبک زندگی آنها تاثیر می گذارد و باعث می شود آنها نسبت به رفتار، بازی و اسباب بازی ، خوابیدن، معاشرت ، آموزش و . . . فرزندانشان به گونه خاصی تصمیم بگیرند که مجموعه این رفتارها و نگرش ها سبک تربیتی آنها را رقم می زند.
پیشنهاداتی برای شما
تربیت کودک و نگرش والدین
هولدون و ادوادز تحقیقات زیادی روی فاکتورهای مرتبط با تربیت انجام داده اند . آنها معتقدند مهمترین عامل تربیتی ، نگرش والدین است.
نگرش والدین، سمت و سوی روش تربیتی آنها را مشخص می کند و روی شخصیت و جهان بینی کودک تاثیر می گذارد.
تمام ارزش ها، عادات و رفتارهایی که بین والدین و کودکانشان جریان دارد گویای روشنی از نگرش تربیتی والدین است. مسئله ای که دیوید الکاین در یک جمله چنین می گوید:
” تربیت در طرز نگرش والدین خلاصه می شود”
برای مثال برخی والدین معتقدند طبیعت و سرشت کودک بهترین راهنمای اوست . در نتیجه کمترین میزان نظارت ، توجه و راهنمایی را نسبت به کودک دارند . چرا که ساخته شدن شخصیت و دنیای کودک را به فرآیندهای فیزیولوژیک او سپرده اند.
در مقابل مادرانی که معتقدند قدرت ، تاثیر قابل توجهی در موفقیت دارد فرزندانی را تربیت می کنند که توانایی مقابله با شرایط سخت را دارند .در نتیجه این کودکان از بیشترین نظارت و توجه فعال والدین ، که گاهی به سمت سخت گیری می رود برخوردار می شوند.تفاوت نگرش این والدین نتایج و دستاوردهای کاملا متفاوتی دارد.
پیشنهاداتی برای شما
کنترل خشم کودکان با راهنمای اینفوگرافی
برای تربیت کودک علم بهتر است یا ثروت ؟
در جامعه ما به خاطر زیرساخت های فرهنگی و اجتماعی خاص خود در دهه های گذشته ، یکی از بزرگترین تضادهای نگرشی بین علم و ثروت بود.اینکه کدام یک از این دو ما را به سعادت دنیوی می رساند سوالی بود که کشمکش های ذهنی بسیاری در روح و روان افراد ایجاد می کرد . قطعا نحوه حل این مسئله و نگرش حاصل از آن علاوه بر افراد و والدین در تربیت کودکان نیز تاثیر خود را می گذاشت .
با افزایش تحصیلات والدین ، تغییر نسل و افزایش آگاهی ایشان فضای تربیتی بازتر و لطیف تر شد . از این رو والدین برای ابراز عشق و علاقه ای که قبلا در بعضی فرهنگ ها تابو بود ، علاقه خاصی نشان دادند .
حالا سوال اصلی و شاید نهفته در ذهن ها این شد که : بین دانش ، ثروت و عشق و محبت کدام عامل تاثیر بیشتری در تربیت کودک دارد؟
سوالی که مبنای نظرسنجی ما در صفحه رسمی اینستاگرام بازار اسباب بازی قرار گرفت و شرکت کنندگان نظر خود را با دیگران به اشتراک گذاشتند.
بنابراین قبل از پرداختن به ادامه بحث نگاهی خواهیم داشت به آمار این نظرسنجی . سپس تحقیقات علمی انجام شده در این زمینه را بررسی می کنیم تا ببینیم هر یک از سه عنصر ثروت، دانش و محبت چه تاثیری روی تربیت کودک می توانند داشته باشند.
برای نظر سنجی صفحه اینستاگرام بازار اسباب بازی ۵۸ نظر ثبت شد که نتایج آن به صورت زیر است :
- بیش از ۷۵ درصد شرکت کنندگان محبت را عامل موثرتری در تربیت کودک می دانند
- نزدیک به ۹۵ درصد شرکت کنندگان ثروت را به عنوان موثرترین فاکتور قلمداد نمی کنند
- بیش از ۸۵ درصد شرکت کنندگان در نظر سنجی دانش را موثرترین فاکتور در تربیت کودک نمی دانند
تاثیر دانش و تحصیلات بر تربیت کودک
تحقیقات دانشگاه هاروارد نشان می دهد والدین تحصیل کرده می توانند از سرمایه اجتماعی خود برای کمک به رشد و توسعه توانمندی های کودکشان استفاده کنند. کودکانی که والدین تحصیل کرده ای دارند انتظارات سنگین تری را به دوش می کشند . چرا که کسب موفقیت های بزرگ تحصیلی اولین انتظاری است که از آنها می رود.
در اکثر مطالعات ، تحصیلات والدین قویترین پیوند را با موفقیت کودکان در مدرسه و دانشگاه دارد.
از بررسی کودکان کره ای که در خانواده های آمریکایی پذیرفته شده اند نتایج جالبی به دست آمد. اینکه سطح تحصیلات مادر در زمان حاملگی به طور قابل ملاحظه ای با پیشرفت تحصیلی کودک مرتبط است.
برخی از والدین دانش را در مهارت های فرزند پروری مهم می دانند. آنها معتقدند والدین باید مهارت های عاطفی ، جسمی و اخلاقی را به کودکشان بیاموزند . هر چه دانش والدین در این زمینه بیشتر باشد فرزندان مستقل تری را خواهند داشت. تحقیقات مرضیه کهنوجی(۱) این گفته را تایید می کند .در تحقیقات اخیر نوجوانانی که مهارت های زندگی را آموخته بودند از اضطراب و افسردگی کمتر و خواب بهتر و عمیق تری برخوردار بودند.
تاثیر درآمد و ثروت بر تربیت کودک
برخی از والدین پول و منابع مالی را برای تربیت کودکشان مهمتر از هر چیز دیگری می دانند . ایشان تمام جد و جهد خویش را به کار می برند تا فرزندشان کمبودی نداشته باشد.آنها معتقدند منابع مالی خوب از بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی فرزندشان پیشگیری می کند.
طبق گزارش جدید دانشگاه اقتصاد لندن ، کودکان فقیر از نتایج شناختی ، اجتماعی ، رفتاری و سلامتی خوبی برخوردار نیستند.
البته این نتایج تنها ، پیامد فقر نیست . بلکه عمدتا تحت تاثیر عوامل و ویژگی هایی که باعث فقر شده است ، می باشند .
خانم کوپر از کارشناسان تربیتی معتقد است پول و درآمد از یک طرف بر توانایی والدین در خرید کالا ، ثبت نام در کلاس های آموزشی و . . . تاثیر دارد . از دیگر سو درآمد پایین باعث افزایش استرس و افسردگی مادران می شود . در نتیجه به طور غیر مستقیم روی رشد کودکان تاثیر منفی می گذارد.
گزارش بنیاد جوزف رونتری نیز بیانگر این حقیقت است که افزایش سطح درآمد اثرات مهم و قابل اندازه گیری بر محیط و رشد کودک دارد.
تاثیر محبت بر تربیت کودک
تحقیقاتی که پیرامون محبت بر روی تربیت کودک صورت پذیرفته هم در خور توجه است. برای مثال :
پژوهش های گاتمن(۲) روی این یافته تاکید دارد که کودکانی که از محبت و حمایت پدر و مادرشان برخوردارند از خطر خشونت جوانان، رفتار غیر اجتماعی و اعتیاد به مواد مخدر در امان هستند.
عشق یک نیاز فیزیولوژیک برای کودکان است . هنگامی که بچه های ما از عشق و محبت برخوردار می شوند به طور متقابل یاد می گیرند که آنها نیز به دیگران عشق بورزند. آنها به خاطر عشق و محبت کافی و لازمی که دریافت کرده اند تشنه محبت افراد خارج از خانواده نیستند . عشق پدر و مادر کمک می کند کودک هویت خود را به عنوان یک فرزند ، بهتر درک کند.
عشق و محبت مادر به رشد مغزی فرزندش کمک می کند
تحقیقات دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس و میسوری نشان داده است که عشق مادر به رشد مغزی فرزندش کمک می کند. دانش آموزان پیش دبستانی که مورد محبت مادرشان قرار می گرفتند ، رشد بیشتری در هیپوکامپ نشان دادند. این رشد اولیه می تواند بعدها در دوران کودکی تاثیر مهمی در رشد شناختی و شخصیت آنها داشته باشد.
هیپوکامپ بخشی از مغز است که در یادگیری ، حافظه و پاسخ به استرس درگیر می باشد
دکتر چارلز رزون متخصص بهداشت روانی cnn health و استاد روانپزشکی دانشگاه آریزونا در توسان است . او می گوید: داشتن هیپوکامپ کوچک باعث افزایش خطر ابتلا به مشکلاتی نظیر افسردگی و اختلال ” استرس پس از سانحه ” و آلزایمر می شود. هیپوکامپ کوچک خطر ابتلا به انواع اختلالات روانی را افزایش می دهد.
برای محافظت از بیماری های مغزی همه ما به هیپوکامپ های بزرگ نیاز داریم. زیرا این ناحیه از مغز نقش بسیار جدی در نحوه برخورد با استرس ها و فشارهای زندگی ایفا می کند.
تربیت اراده کودک به جای سلطه بر اراده کودک
خوشبختانه والدین نسل حاضر بهتر از نسل های پیش به نیازهای جسمی، روانی و عاطفی فرزندشان رسیدگی می کنند .
به گفته دوماز ، تربیت فرزندان از سلطه بر اراده کودک به سوی تربیت اراده کودک تغییر کرده است.
دوماز نام این روش تربیتی را حالت یاری دهنده و پاسخگو نامید. چرا که والدین بنا به نگرش خود از ثروت ، محبت ، دانش ، قدرت و . . . برای هدف خاصی استفاده می کنند . آنها می کوشند تا به جای تحقیر و به سلطه درآوردن فرزندشان ، کودک مستقل و آگاهی تربیت کنند. کودکی که توانایی شکوفا کردن استعدادهایش را داشته باشد .
شکوفا کردن استعدادها سطحی از رشد است که به اعتقاد مازلو بالاترین سطح رشد یک انسان محسوب می شود.
هرم سلسله نیازهای مازلو
تاثیر والدین پاسخگو بر تربیت کودک
والدینی با حالت یاری دهنده و پاسخگو ، نگرش های ارتقاء یافته ای دارند. آنها در جریان زندگی خود به نوعی آگاهی و شناخت از خویشتن ، محیط و جهان دست پیدا کرده اند .این امر باعث می شود که رعایت تعادل در همه جنبه های زندگی به یکی از ویژگی های شاخص آنها تبدیل شود.
دانش تربیت فرزند در نگاه والدین پاسخگو بسیار گسترده و وسیع است . بنابراین می دانند که نمی توانند تسلط بی قید و شرطی روی آن داشته باشند . برای مثال نمی توانند تمام کتاب ها و مجلات تربیتی را بخوانند یا در تمام دوره های تربیتی آن لاین و حضوری ثبت نام کنند . آنها می کوشند بهترین کتاب های متناسب با نیازهای فرزندشان را پیدا کنند و برای مطالعه آن وقت می گذارند. آنها هر روز نکته ای می آموزند و متناسب با سبک زندگی خودشان از آن استفاده می کنند .
این والدین روی زمین می نشینند و همراه فرزندشان با اسباب بازی ها بازی می کنند . اینگونه بسیاری از مهارت های کلامی و شناختی را به واسطه بازی به بچه ها منتقل می کنند. آنها همراه فرزندشان کتاب می خوانند و بر دایره لغات او اضافه می کنند. هر چند این دسته از والدین عمدتا تحصیلات بالای دانشگاهی دارند ، ولی به مهر مدرک دانشگاهی شان افتخار نمی کنند . آنها به پشتوانه آگاهی و شناختی که در جریان زندگی به دست آورده اند می کوشند اعتماد فرزندشان را کسب کنند.
نگرش والدین پاسخگو در مورد ثروت
در مورد ثروت نگرش این دسته از والدین کمی متفاوت تر از عقیده عامه مردم است. ثروت به اعتقاد این والدین در وهله اول به تعداد صفرهای حساب بانکی شان خلاصه نمی شود. هر چند که برای پول و درآمد هم ارزش قایل هستند.
آنها معتقدند ثروت واقعی احساس رفاهی می باشد که درون ذهن و قلب فرد وجود دارد . و احساس رفاه یعنی راضی بودن از چیزهایی که داری و مدیریت خوب آنها بدون اینکه ولع به دست آوردن چیز دیگری را داشته باشی !
. حالا می خواهد این چیزها خانه ، مزرعه و ویلای شخصی باشد یا همسر و فرزند و . . .
والدینی که خود معنای واقعی احساس رفاه را آموخته و درک کرده اند به فرزندشان به عنوان یک داشته و نعمت و ثروت می نگرند . در نتیجه کودک شان را با رضایت و آرامش قلبی – نه تصنعی و از روی غریزه – دوست دارند و به او عشق می ورزند . در مقابل ، این رفتار باعث می شود ناخودآگاه به کودک نکته مهمی را بیاموزند . این که یکی از بزرگترین و بهترین دارایی هایش پدر و مادری است که دارد . خانه و خانواده ای است که در آن زندگی می کند . . . ؛ هر طور که هستند ، همانگونه که هستند !
البته این به معنای پیشرفت نکردن و بی توجهی به ساختن زندگی بهتر و فردای روشن تر و آینده ای زیباتر نیست
استفاده از فرصت های طلایی برای تربیت کودکان
در واقع والدین پاسخگو وقتی از اهمیت ثروت و پشتیبانی مالی از فرزندشان صحبت می کنند ، به عناصر دیگر تربیتی هم توجه دارند. آنها فرزندی تربیت نمی کنند که سوار بر پورشه خود جان دیگران را خرید و فروش کند . یا برای کسب ذره ای توجه پا روی ارزش های اخلاقی بگذارد. توماس لیکونا می گوید :
« هرگز مشاوره جوانی که دزدی های ماهرانه ای را انجام می داد، فراموش نمی کنم . او بزرگ ترین انگیزه اش را جلب توجه والدینش می دانست . با آزمون و خطا به نکته مهمی پی برده بود . تنها راهی که پدر و مادرش مجبور می شوند به او توجه کنند زمانی است که از ترس آبرویشان به کلانتری و دادگاه بیایند»
عشق و محبت نیز در نگاه والدین پاسخگو به معنی توجه بیش از حد نیست . بلکه به مفهوم صبوری ، همراهی و علاقه مدبرانه است. آنها معتقدند محبتی که با سطح منطقی کنترل همراه باشد دستاوردهای مثبتی خواهد داشت. آنها محبت را غریزی ترین عامل تربیت فرزند می دانند که در گرمای آن کودک به پختگی شخصیت می رسد.
کودکان این والدین از همراهی و همدلی خانواده خود اطمینان دارند و می دانند که برای پدر و مادرشان موهبتی الهی و ارزشمند به حساب می آیند.
والدین پاسخگو ؛ هنرمندانی که اثرشان خلق کودک شایسته است
به نظر می رسد والدین پاسخگو می کوشند بسته به نیازها و ضرورت های زندگی از ترکیب مناسبی از ثروت، دانش ، محبت و البته عوامل موثر دیگر بهره گیرند . با این روش سعی می کنند فرزندان شایسته تری را تربیت کنند . فرزندانی که هم برای خود و هم برای خانواده و جامعه شان مفید باشند . این دسته از والدین به نگرش خاصی وابسته نیستند . ایشان ارزشهایشان را به طور مداوم اصلاح می کنند . از هر نگرشی هم به قدر لازم بهره می گیرند تا به هدف نهایی شان که همان تربیت فردی با شخصیت سالم ، مستقل و خوشفکر است دست یابند.
به قول توران میر هادی(۳) :
هنرمندان سعی می کنند نیروی بالقوه رسیدن به والاترین عقاید و ارزش های شخصی را در وجود کودک زنده نگه دارند.
من این مقاله این سایت رو هم خیلی دوست داشتم
https://mag.toyinfo.ir/parenting/